خاطره اولین روز دف زدن من
نوشته شده توسط : تاج خاتون

یادم میاد اولین روزی که دف رو دستم گرفتم. هیچ چیزی از ساز نمی‌دونستم، فقط یه صدای جذاب و دل‌نشین ازش شنیده بودم و دوست داشتم یه روز خودم بتونم اون صدا رو خلق کنم. روز اول، معلمم بهم گفت که اول باید با ضربات ساده و ریتم‌های ابتدایی شروع کنم. هیجان‌زده بودم ولی در عین حال یه‌جور نگرانی هم داشتم که شاید نتونم درست صدای دف رو در بیارم.

دف رو که به دستم گرفتم، احساس می‌کردم انگار یه چیزی که قبلاً درونم بوده، الان بیرون میاد. اولین ضربه رو که زدم، حس کردم دستم شل و بی‌اعتماد بود، صداش خیلی نرم و ضعیف بود. معلمم گفت: "هیچ اشکالی نداره، باید تمرین کنی."

هر بار که ضربه‌ای به دف می‌زدم، صدای ساز یه کم بیشتر توی گوشم می‌نشست. کمی از ریتم‌ها رو یاد گرفتم، ولی دستام خیلی زود خسته می‌شدند. معلمم لبخند زد و گفت: "این همون مرحله‌یه که همه باید ازش عبور کنن." بعد یه ضربهٔ محکم‌تر زدم و صدا خیلی شفاف‌تر شد. انگار یه لایه از ترس و اضطراب از وجودم کنار رفته بود.

آخر کلاس، دیگه می‌توانستم چند ضربه ساده و ریتم‌های ابتدایی رو به‌طور کامل بزنم. حس رضایت و خستگی دلچسبی داشتم. به خودم گفتم: "این فقط اولشه، هنوز خیلی راه دارم، اما همین شروع برام کافی بود."

هر روز که تمرین می‌کردم، احساس می‌کردم دف نه فقط یه ساز، بلکه مثل یه دوست قدیمی هست که باهاش حرف می‌زنم.

 دف سما مدل رمو

 

 

 





:: بازدید از این مطلب : 9
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : جمعه 3 اسفند 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: